سنگتراشی ها و نقوش های تخت جمشید

نقوش برجسته‌ای که کاخ‌های تخت‌جمشید را آراسته است از با اهمیت‌ترین آثار باستانی به شمار می‌آید، که تا زمان حال برجای مانده است، کیفیت و کمیت این آثار چنان است که بررسی‌های گسترده‌ای را بر روی آنها لازم می‌سازد، لیکن تا این تاریخ هیچگونه تحلیل سبک‌شناسی معتبری که چاپ و منتشر شده باشد بر روی آنها انجام نگرفته است. بررسی حاضر تلاش دارد با توجه به جنبه‌های متفاوت سبک‌ها و روش‌ها، از شیوه‌های بکار رفته در حکاکی تا اصول طراحی، از شناسایی کار حجاران، تا توصیف پیشرفت تسلسل زمانی سبک «تخت‌جمشید» شکاف موجود را پر کند. پیکره‌شناسی و انواع مختلف نفوذ عوامل خارجی که موضوع بررسی‌های بسیار بوده است، مودرد بحث قرار نخواهد گرفت.

دارویش اول (۴۸۶-۵۵۲ ق م) موجد طراحی کاخهای اصلی تخت‌جمشید و آرامگاه خود و نقش‌رستم بوده است. کار ساختمانی در طول سلطنت پسر او خشایار اول (۴۶۵-۴۸۶ ق م) و نوه‌اش اردشیر اول (۴۲۵-۴/۴۶۵ ق م) ادامه یافت، لیکن صرفنظر از بعضی تغییرات و تجدید ساختمانها در دوران اردشیر سوم (۳۳۸-۸/۳۵۹ ق م) سایر پادشاهان هخامنشی با آنکه آرامگاه‌های خود را در نقش‌رستم و مشرف بر صفه تخت‌جمشید بنا کردند، بر روی صفه هیچ ساختمانی نساختند، کاخ‌ها و شهر تخت‌جمشید در ۳۳۰ ق م بدست اسکندر تخریب شد، و از آن زمان تا شروع حفاریهای قرن اخیر وضعیت آنها تقریباً بدون تغیرر باقی ماند.

منطقه کاخ تخت‌جمشید به سه بخش تقسیم شده است: سطح صفه (تخت‌جمشید) که ساختمانهای اصلی روی آن قرار گرفته‌اند، ساختمانهای واقع در دشت به طرف جنوب و غرب صفه و سرانجام سراشیبی تپه بلند به طرف شرق صفه، در حدود دوازده ساختمان بر روی صفه ساخته شده بود و بیشتر آنها به وسیله نقوش برجسته آرایش شده بودند، نقوشی که روی سردرها، پلکان‌ها و چهارچوب درها و پنجره‌ها کنده شده بودند. زمینه اصلی این نقوش نشانگر تجلیل پادشاهان ایرانی است که در صحنه‌ها شاخص است. حال شاه چه در حال قدم زدن و عبور از درهای کاخ خویشتن و چه جلوس کرده بر تخت و در حال پذیرش هدایا از مردم تحت فرمان خویش است.

سالم‌ترین نقوش برجسته آنهایی هستند که در جبهه شرقی آپادانا و بر روی پلکان‌های ساختمان مرکزی قرار گرفته‌اند، هر دو قسمت زیر آوار دیوارهای خشتی فرو ریخته محفوظ مانده‌اند. نقوش برجسته آپادانا عموماً شاه را نشسته بر تخت نشان می‌دهند، در حالی که در جلوی او بیست و سه هیأت از مردم تحت حکومت مشغول تقدیم هدایای ارزشمند و فوق‌العاده هستند، و در پشت سر شاه ردیف‌های نگهبانان، اسبان، ارابه‌ها، و بزرگان دربار مستقر شده‌اند. بر روی پلکان‌ها و کنار دست‌اندازها تعداد زیادی سرباز پارسی صف کشیده‌اند. در جمع، بیش از ۸۰۰ نقش بر روی جبهه شرقی آپادانا کنده شده است. همین صحنه، که به صورت معکوس تراشیده شده است، بر روی جبهه شمالی به چشم می‌خورد، لیکن از آنجا که این جبهه در طول قرون در معرض عوارض جوی قرار داشته، به صورت بدی فرسوده شده است. روی سر در پلکان‌های شمالی ساختمان مرکزی نگهبانان در اندازه معمولی قد انسان دیده می‌شوند، و در همین حال اشراف درباری در لباسهای پارسی یا مادی در حال بالا رفتن از پله‌ها هستند، و در آن دست‌اندازها صفوف سربازان پارسی مستقر شده‌اند. در اینجا در حدود ۴۰۰ نقش‌برجسته وجود دارد. در بخش بیرونی پلکانهای جنوبی همان ساختمان کمانداران پارسی، و در بخش درونی، مستخدمین در پوشش پارسی و مادی مشاهده می‌شوند، پلکانهای کاخهای خشایارشاه، داریوش، و اردشیر سوم نیز با نقوش برجسته سربازان پارسی و مستخدمین آرایش شده است، درحالی که پلکانهای غربی کاخ داریوش و کاخ اردشیر اول با نقوش هیات‌های ملل تابعه و مستخدمین آرایش یافته است. به هر حال، این نقش برجسته ها در اثر عوارض انسانی و جوی آسیب دیده است.

بر روی چهار چوب درهای کاخ داریوش، کاخ خشایارشاه، حرم و ساختمان مرکزی شاه در زیر سایبانی دیده می‌شود که مستخدمین درباری او را همراهی می‌کنند. بر روی دیگر آستانه‌های درها یک قهرمان شاهی با نوعی حیوان وحشی افسانه‌ای درحال جنگ تن به تن است، ویا شاه بر تخت خویش جلوس کرده و تخت بر روی سکویی است که مردم امپراتوری به جای مردم این کار را به عهده دارند.

نقوش اگر چه بسیارند لیکن به طرز خارق العاده‌ای همسان می‌باشند. پیکره‌های منفرد، نه یک بار و دوبار، بلکه در حالی که سربازان روی پلکانها و کنار نرده‌ها صف کشیده‌اند چندین صدبار با حالتی یکسان تکرار می‌شوند. گوناگونی صحنه کم است، و بسیاری از آنها با شیوه‌های یکسان تکرار می‌شوند طرح چهره یکسانی برای پارسیان، مادها و بیشتر بیگانگان نشان داده شده است. پارس‌ها بلا استثناء جامه‌های بلند (ردا) چیندار پوشیده‌اند، و این جامه‌ها درچند نقش محدود گوناگون نشان داده می‌شود، درصورتی که مادها همگی ملتبس به لباسهای بدون آستینی هستند که بلندای آن تا روی زانوانشان می‌رسد. این همسانی ما ظاهراً کار حکاکی نقوش را بسیار ساده‌تر و مکانیکی‌تر می‌سازد، و مقدار شکلهای مختلف و حالات استفاده شده در تخت جمشید درمقایسه با تعداد کل نقوش ناچیز است.

بیش از ۳۰۰۰ نقش بر روی ساختمان‌ها و مقبره‌های تخت جمشید ایجاد شده است. در سایر بناهای هخامنشی نقوش کمی وجود دارد. ۳۲ نقش در پاسارگاد، ۱۴ نقش در بیستون، ۸ نقش در کانال ستون سنگی مصر که به وسیله داریوش اول ساخته شده، و تعداد کمی درشوش، بابل و تل حکوان. حتی اگر این امکان درنظر گرفته شود که تعداد بیشتری از این نقوش از بین رفته باشند، نمی‌توان تصور کرد که قبل از ساختن تخت جمشید صنعت پیکرتراشی و حجاری قابل ملاحظه‌ای در پارس وجود داشته است.

نقوش برجسته تخت‌جمشید از قرن هفدهم در اروپا شناخته شده است. در دهه ۱۹۳۰ هیأت آمریکایی، ابتدا تحت سرپرستی ارنست هرتسفلد و سپس اریک اشمیت، حجاری‌های بسیاری را که عبارت بودند از جبهه شرق آپادانا، دو پلکان ساختمان مرکزی، و روی اورتواستات که به خزانه انتقال یافت، کشف کرد. این اکتشافات تعداد نقوش برجسته شناخته شده در تخت‌جمشید را به دو برابر افزایش داد و از آنجا که آنها در شرایط تقریباً کاملی هستند، بایستی مبنای هر نوع بررسی برای شناخت سبک نقوش برجسته تخت‌جمشید قرار گیرند. نتایج حاصله از حفاری‌های هیأت آمریکایی در سه جلد کتاب بسیار جالب انتشار یافت، کتابهایی که شامل موارد گسترده از کلیه بناهای واقع به روی صفه می‌باشند. لیکن علی‌رغم خارق‌العاده‌بودن کتاب تخت‌جمشید اشمیت از کلیه جوانب، پیداست که وقتی به توضیح دادن نقوش برجسته می‌پردازد، فقط از روی عکس‌ها به بررسی پرداخته است. این بدان معنی است که او بعضی موارد اصولی را نادیده گرفته است، مثل نشانه ‌های مربوط به حجاران، و در اینجاست که استنادهای او ناکافی است. در این اواخر تلاش‌های بسیاری به وسیله آقا و خانم تیلیا انجام گرفته است. این مطالعات بر اساس کار دقیق بازسازی در تخت‌جمشید بوده است، کار بازسازی از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۹ به مسئولیت آنان ادامه داشته است.

ابزارها:

سنگ تراشی زمان هخامنشی به تفصیل به وسیله آن بریت تیلیا و کارل نایلندر مورد بررسی قرار گرفته است. در اینجا من فقط کار بر روی نقوش برجسته را مورد بحث قرار می‌دهم. روش‌های حکاکی را می‌توان به بهترین وجه بر روی بخش‌های ناتمام نقوش برجسته مشاهده کرد، و تقریباً هر مرحله از کار می تواند در جایی در تخت جمشید مورد شناسایی قرار گیرد. در بعضی از موارد می توانیم از روی علائم به جا گذاشته شده روی سنگ تعیین کنیم چه ابزاری و به چه ترتیبی در آن به کار رفته است. ابزارهای آهنی، چه کلنگ و چکش (با دسته افقی) یا قلم سر تیز و اسکنه (که با پتک چوبی به آن ضربه می زنند) مورد استفاده قرار می‌گرفت.

هریک از این دو گروه را می توان به ابزارهای سرتیز، لبه دار و نوع دندانه دار از هر اندازه و وزنی تقسیم کرد. کلنگ سنگین برای سنگتراشی وشکل دادن ابتدایی با توجه به اینکه تکه سنگی که بایستی برداشته شود به چه اندازه است با ضربه عمودی و با ضربه سریع و لب شکن مورد استفاده قرار می گرفت. مرحله بعدی احتمالا استفاده از قلم های تخت و پتک چوبی بوده است. برای تهیه یک سطح صاف معمولاً از چکش لبه دار و بطور عمومی‌تر و شاید با گذشت زمان، از چکش دندانه دار استفاده می شده است. پس از آن بطور پی در پی چکش های ظریف‌تر همراه با استفاده از قلم های لبه‌دار به کار می‌رفته است. در جزئیات از قلم‌ها و اسکنه های لبه‌دار تخت و باریک استفاده می‌شده است. آخرین مرحله صاف کردن سطوح بوسیله مواد ساینده از درجات مختلف و آب بوده، و سرانجام برای زدودن خراش های باقیمانده، از عمل سایش با مالیدن سنگ با همان درجه سختی یا سرب یا چرمی که احتمالاً پوست کوسه بوده استفاده می‌شده پس از آن نقوش برجسته رنگ می شدند.

در این مختصر ابزارها و طرز کاربرد آنها به طور خلاصه بیان شده است، لیکن در اینجا باید به نکته‌ای اشاره کنم، در هر مرحله حجار یا بنا می‌توانست از انواع مختلف ابزارها سود ببرد: بسته به آموزش و استنباط شخص خود و هم چنین اهمیت کاری که انجام می‌داد از قلم با کلنگ، ابزار لبه‌دار یا دندانه‌دار استفاده می‌کرد، علاوه بر این تشخیص علامت بجا گذاشته شده بوسیله یک کلنگ با آنچه که یک قلم بجا می‌گذارد، و تفاوت بین اثر چکش لبه‌دار از قلم درز صاف، با چکش دندانه‌دار از اسکنه دندانه‌دار مشکل است.

هیچ گواهی برای کاربرد مغارهای گرد یا مغار، اره، سوهان تخت یا سوهان وجود ندارد. حفره‌های کوچک برای متصل کردن تزئینات فلزی و مجاری ریختن سرب مذاب بوسیله مته ساخته می‌شدند، احتمالاً مته‌های کمانی با استفاده از سرمته کوتاه و ساینده لیکن از تکنیک ((مته چرخان)) که در صنعت پیکره‌سازی یونان رواج کامل داشت استفاده‌ای به عمل نیامده است. از خراطی در معماری سنگ استفاده نشده است، لیکن در کار چوب، فلز‌کاری و برای صنعت ساخت ظروف سنگی و مهرهای استوانه‌ای از آن استفاده شده است.

نشانه‌ای از سایر ابزارهایی که بوسیله حجاران و بنایان مورد استفاده قرار گرفته است باقی نمانده. یکی از این ابزارها همان گونیای بنایان است که مشتمل بر یک لبه صاف، یک گوشه قائمه، یک تراز و یک شاقول است. گونیا و تراز می توانند از هم جدا باشند، و شاید به همین دلیل است که بعضی از بنایان نشانه مشخصه خود را برای تراز A و برای گونیا ….. انتخاب می کنند. علاوه بر اینها، اندازه‌گیرهای نخی، خط‌کش‌های چوبی، پرگار تقسیم برای کشیدن دایره، ریسمان، و رنگ مورد استفاده قرار گرفته است. احتمال دارد که به منظور وارسی و بازدید قالب‌ها وشاید برای تراشیدن نقوش برجسته از شابلونهای چوبی پیش ساخته استفاده می‌شده است.

نقاشی و ترصیع

وقتی هرتسفلد نقوش برجسته آپادانا و ساختمان مرکزی را از زیر خاک بیرون آورد اثرات بسیاری را از رنگهایی که به انها چسبیده بود یافت، لکن متأسفانه جزئیات زیادی از آن را ثبت نکرد. امروزه آثاری از آن رنگها هنوز باقیمانده است، به ویژه روی نقوش برجسته‌های تالار صدستون، جایی که نقش اهورمزدا و سکوبهای نشیمنگاه مربوط به تخت سلطنتی رنگ اصلی خود را حفظ کرده‌اند. در محل های دیگر رنگ قرمز بر روی بعضی از لب‌ها، پره های بینی و چشمان نگهبانان پارسی در ایوان سر پوشیده ساختمان مرکزی، در دهان و پره‌های بینی نقوش سرستون‌ها، در پره‌های بینی قهرمانان در نقوش برجسته آپادانا و روی نقش شاه روی درهای ساختمان مرکزی وجود دارد. عناصر مختلفی درسایه یکنواخت از قرمز، سبز، آبی و احتمالاً زرد رنگ شده‌اند، رنگهای دیگر، مثل سیاه، ساخته شده از دوده، ممکن است به مصرف رسیده باشد ولی اثری از آن باقی نمانده است. برای کمک به نقاش در کار رنگ زدن گاهی اوقات انگاره‌هایی روی سطح سنگ بوسیله خراشیدن به وجود می‌آورده‌اند. شیرها، علائم روی بازو و طرحهای گل و بوته ای دیده شده اند که روی لباس‌ها در کاخ داریوش، کاخ خشایارشاه، ساختمان مرکزی و اندرونی وجود داشته است، با اجرای این روش، شاه، تنها نقشی است که با البسه طرح دار از نظر شکوه و جلال و رنگ آمیزی روشن و واضح و ابعاد و اندازه خود از دیگران تمیز داده می شود.

در طول باقیمانده این مقوله خواننده بایستی به خاطر داشته باشد که بسیاری از جزئیاتی که در حال حاضر آشکار شده اند در زیر رنگ محو گشته بودند. به ویژه بخش های کامل نشده نیز همه رنگ شده بودند. مفهوم نیست که نقش ها تا چه حدودی رنگ شده اند برای مثال، ما نمی دانیم آیا پوست پیکره ها رنگ آمیزی شده بوده است یا نه و یا چه رنگی برای رنگ آمیزی لباس سربازان به کار رفته است. این که گفته شده است که سطح سنگ ها از روی قصد به صورت ناهموار گذاشته شده تا رنگ را بهتر به خود بگیرد حقیقت ندارد، و در واقع به طور طبیعی این بخش های صاف تر بوده اند که رنگ روی آنها حفظ شده است.

بعضی از حجاری های برجسته و سر ستون ها با سنگهای رنگی یا فلز ترصیع شده اند و یا با برگه و ورقه طلایی تزیین گشته اند. بر روی پیکره شاه در کاخ داریوش، کاخ خشایارشاه و ساختمان مرکزی تاج و بعضی از جواهر ها در سنگ کار گذاشته است، تصور بر آن است که گردن بندها، الگوها و تاج ها از فلزات و سنگهای گرانبها ساخته شده است. بعضی اوقات ریش ها نیز، شاید با سنگ آبی مصری حجاری شده اند. در کاخ P در پاسارگاد سوراخهایی می توان در روی کفش یا لباس پادشاه مشاهده کرد که برای کار گذاشتن تزئینات بوده است.

مدت زمان ایجاد نقوش

تخمین مدت زمانی که برای حکاکی یک نقش تنها صرف شده است مشکل است. مدت این زمان به عوامل بسیاری بستگی دارد، مهارت و تجربه هنرمند، کیفیت نظارت، تقسیم کار بین حجاران، و همچنین نوع حجاری برجسته و مشخصات سنگ. با نگرش به این عدم اطمینان ها، ممکن است حتی پیشنهاد کردن مدت زمان تخمینی ناهنجار به نظر برسد، لیکن موضوع آنقدر جالب است که هر تخمینی هر قدر هم تقریبی باشد ارزش توجه کردن دارد.

به طوری که از بررسی نقش های سپردار روی بالکن آپادانا مشخص شده است، چون بخشهای مختلف نقش‌ها احتمالاً به وسیله حجاران متفاوت حکاکی شده است، حداقل زمان لازمبرای تکمیل نقش، مدتی بوده است که جزئیات سر نقش حکاکی شده اند. اگر کسی این زمان را بداند و تعداد حجارانی را که متخصص حکاکی سر پیکره بوده اند نیز در دست داشته باشد، می توان زمان حکاکی یک نمای کلی را محاسبه کند. به عنوان یک تخمین تقریبی، بین سه تا شش روز صرف می شده است تا سر یکی از کوچکترین نقش‌ها حک شود و حداقل دو برابر این زمان برای حکاکی سر یکی از بزرگترین پیکره ها صرف می شده است. سه استاد بنای سنگ کار سه ماه برای تکمیل کردن یک ته ستون آپادانا پس از آن تکه سنگ بریده شده و به محل حمل می شد وقت صرف می کرده اند. با توجه به این ارقام، تخمین حاصله در بالا ممکن است خیلی اندک باشد. در فصل چهارم خواهیم دید که دو تیم از حجاران بر روی جبهه شمالی ضلع شرقی آپادانا، جایی که ۲۴۲ کماندار کوچک و نگهبان و ۱۳۶ نیزه دار، مهتر و اشراف متوسط القامه وجود دارد، کار کرده اند، در هر تیم تعدادی حجار بوده است، لیکن روی هم رفته در هر تیم یک یا دو حجار سر نقش ها را حکاکی کرده اند. برای حکاکی این نما حداقل دوازده ماه وقت صرف شده است، ولی احتمالاً زمانی دو یا سه برابر آن برای این کار لازم بوده است.

منبع : میراث جهانی پاسارگاد

عضویت
اطلاع از
guest

17 نظرات
پرامتیازترین
جدیدترین قدیمی‌ترین
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها
انا

باید بدانی که نه تنها در دوره ی هخامنشیان بلکه در دوره های دیگر هم ما بیشرفته تر از این زمان بودیم نظیر تمدن شهر سوخته که دارای چشم مصنوعی و تخته های بازی فکری و نخستین انمیمیشن دنیا است.

چند نسل بعد مورخان می فهمن که این ها قبلا کشف شده بودن اون هم توسط امبراطوری های بزرگ که یکی از ان ها ابیران بوده مانند علم نانو که جدیدا فهمیدن که ظروفی که در موزه ی شیشیه و ابگینه ی تهران هستن به روش های نانو شیمی درست شده اند.

acronis

آقایان و خانوم ها بیجهت دعوا نکنید اخیرا طبق تحقیقات مهندسان باستان شناس آلمانی و قبل از آن نظام مهندسی کشور; کشف شد که اصلا شخصی به نام کوروش وجود خارجی نداشه است!!!!!!!! تخت جمشید هم یک بنای نیمه کاره است; این خبر را در آینده خواهید شنید . کافی است به گل ها و پله ها و اسفینکس های حجاری نشده و نیمه تمام موجود در سر تا سر این بنا(؟)ی نیمه کاره نگاهی بیاندازید و از طرف دیگر در نظر داشته باشید که وقتی از امپراتوری و تمدن هخامنشیان حرف میزنید که ۴۰ کشور را زیر سلطه داشتند(؟)… مطالعه بیشتر »

حسن

ما با تعدادی از دوستان پس از خواندن این نظر به این نتیجه رسیدیم که جواب ابلهان خاموشی است

م س

دنیارو اب ببره اقارو خواب میبره!
فیلسوف لطفا بگو ار کجات این حرفو میزنی
اگه کتابه اسمش
اگه سایته لینکش
و
.
.
.
در ضمن خسته نباشی با این متنی که نوشتی اگه دیگه ننویسی
ممنون میشم!!

شهرام

دوستانی نظر دارن که در مقابل کژ اندیشان و یاوه گویان خموشی به . اما این بار برای این فرد، جوابی دارم در خور در رابطه با اینکه کوروشی وجود داشته یا نه سخنی ندارم که اهل علم و خرد بر آن آگاهند. اما اینکه کسی خود را ایرانی بداند و از آب و خاک سرزمین پدری خود بد بگوید و پدران خود را بی فرهنگ و بی تمدن بداند جای سوال است. اینان بدرستی چه اشخاصی هستند؟ آیار رگ و ریشه ایرانی دارند؟ از کدامین سرزمین آمده اند؟ و بسیاری سوالات دیگر ادر هیچ جای جهان دیده نشده است… مطالعه بیشتر »

مهدی

دوست عزیز خواهشمندم عاجزانه که از قوه تعقلت استفاده کن. چرا چیزی که پیش روت هست رو نمی بینی؟ قاعدتا نباید جوابی بدم چون شما ظاهرا نه چیزی از علم تاریخ می دونی نه از قوه تعقلت استفاده می کنی. ولی باز هم میگم. اولا که باستان شناسان آلمانی یعنی چی؟ اسم شخص بیار. دوما شخص کوروش هم مقبره اش هست و هم در کتاب های یونانی ها از ایشون نام برده شده. در ضمن فقط تخت جمشید از اون دوران باقی نمونده و این نشون می ده که شما کشور خودتو نمی شناسی. دوما شصت سال پیش دانشمندان یهودی… مطالعه بیشتر »

حسن

جواب ابلهان خاموشی است

نیلوفر

از آدمای احمقی مثل اینا بیشتر از این حرفا انتظار نمیره.عظمت هخامنشیان باعث کوری وتنگ نظریشون.پس دوستان مطمئن باشین هیچ کس جز خودشون نه حرفاشونو قبول داره نه حسابشون میکنه(با عرض پوزش از بزرگان علم و ادب مجبور شدم به زبون خودشون جوابشونو بدم)

پورپیرار

آقایان و خانوم ها بیجهت دعوا نکنید اخیرا طبق تحقیقات مهندسان باستان شناس آلمانی و قبل از آن نظام مهندسی کشور; کشف شد که اصلا شخصی به نام کوروش وجود خارجی نداشه است!!!!!!!! تخت جمشید هم یک بنای نیمه کاره است; این خبر را در آینده خواهید شنید . کافی است به گل ها و پله ها و اسفینکس های حجاری نشده و نیمه تمام موجود در سر تا سر این بنا(؟)ی نیمه کاره نگاهی بیاندازید و از طرف دیگر در نظر داشته باشید که وقتی از امپراتوری و تمدن هخامنشیان حرف میزنید که ۴۰ کشور را زیر سلطه داشتند(؟)… مطالعه بیشتر »

دختر آریایی

واقعآ برای بعضی ها متاسفم من واقعا برای تیمارستان ها متاسفم که همچین نوابغی رو کشف نمیکنن با همچین استعدادی که دارین حقتونه که تو بهترین تیمارستان ها باشین من نمیدونم اما به نظر شما جایی که روی دیوارهاش هیچ کس ناراحت نیست هیچکس برده نیست جایی که معماران و هنرمندان برای ساختنش حقوق میگرفتن مضحکه؟ مصر هم مگه غیر از اهرام چیز دیگه ای هم داره که داری از تمدنش تعریف میکنی؟ اهرامی که برده های بد بخت بدون مزد میساختنش ارزش داره ؟ گرد تخت جمشید ما هم نمیشه.شما برو اطلاعات کسب کن بعد بیا اظهار نظر کن… مطالعه بیشتر »

پارسی

واقعامتاسفم برای کسانی که درخاموشی به سرمیبرندعمررا.

جواد

با سلام
میخواستم بدونم کسی می دونه که چرا نفر اول در کتیبه ی پرسپولیس دستش را جلوی دهانش گرفته ؟

ساسان

های پانترک

بگیر
http://payandeiran.com/?p=89

بارون

“دانشمندان یهودی دانشگاه های اروپا و آمریکا”؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ببخشیدا میشه لطفا یه دلیل بیارین که چرا دانشمندان یهودی دانشگاه های اروپا و آمریکا (چقدر هم با هم تناسخ دارن ! اروپا کجا آمریکا کجا)اینقدر بیکار بودن که بیان توی ایران کنده کاری کنن؟؟؟!!!!!!!‌ مگه خودشون خونه زندگی نداشتن که بیان اینجا سنگ تراشی کنن؟؟؟!؟!؟!! میشه دقیقا مشخص کنید الان شما کیو احمق فرض کردی؟؟؟!؟!!؟!؟! “طبق تحقیقات مهندسان باستان شناس آلمانی”؟؟؟؟!!!؟!؟!؟!؟!!؟ بعد ببخشید این باستان شناسان آلمانی چیکاره هستن که بخوان درباره تاریخ و تمدن ما نظر بدن؟ ما خودمون باستان شناس داریم در حد تخت جمشید …. ینی به عمرم اینقدر… مطالعه بیشتر »

حسیییییییییییی

در جواب این دوست با ادب و محققمون باید بگیم هیچی

تبریزی

باورم نمیشه,یعنی واقعا کسی یا کسانی پیدا میشن که اینقدر احمق باشن و چرندیات پور پیروار رو باور کنه,بخدا خیلی نادونید,کوروش بزرگ دموکراسی داشت,هر سرزمینی رو که می گرفت به مردمانش احترام می گذاشت و فرهنک و باورهای خودش رو تحمیل نمی کرد.فلسفه یونان ریشه ایرانی داره ,اینو میدونستید.حتی تصاویری از کوروش بزرگ هست که ایشون رو در حال احترام به مردوک خدای بابل نشون میده

محمد

عامو این بنده خدا که شر و ور نوشته آدم خیلی باحالیه دقیقا یک روز منو خندوند . دمت گرم کاکو

عزیزم شما یک مرتبه بیا تخت جمشید را ببین بعدا نظر بده