جغرافیا در روم


اغلب می گویند رومی ها ملتی اهل عمل بودند و کمتر به تفکر می پرداختند و چنانچه معماری های عظیم انها را مشاهده کنیم به این نکته بیشتر پی می بریم رومی ها علاقه خاصی به ایجاد و گسترش شهر ها داشتند و عامل اصلی گسترش راههای ارتباطی شهر های روم به اروپا بودند چنانچه راههایی به شمال و غرب المان و نیز به فرانسه و بریتانیا احداث کردند بیشتر خیابانهای شهری را با قلوه سنگ بستر رودخانه ها می پوشاندند تا اینکه در اواخر قرن دوم بعد از میلاد سطح انها را با سنگهای گدازه ایی پوشش دادند زهکشی شهرها و سکونت گاهها و خشکاندن باتلاقهای اطراف انها را در همین زمان اغاز کردند قابل ذکر است که همه دانش و مهارت علمی و نظری رومیان در واقع جلوه و نمادی از فرهنگ و تمدن یونانی بود به طوری که خود رومیان چنین می گفتند : انچه از یونان به شهرهای ما روان شدند جویباری باریک بلکه رودی پهناور از فرهنگ و دانش بود .
برخی جغرافی دانان رومی :
استرابون :
قسمت اعظم انچه را که اساتید جغرافیا فکر می کردند در مورد جغرافیای باستان می دانند از استرابون سر چشمه گرفت اغلب کتاب هایی که به وسیله اساتید پیشین نوشته شده همگی از بین رفته و یا فقط قسمت هایی از ان باقی مانده است بیشتر اندیشه های تاریخ جغرافیا در یونان و روم باستان که در مأخذها باقی مانده اند باید به صورت قطعه قطعه در کنار هم قرار گیرند اما کارعظیم استرابون در جغرافیا تا حدودی دست نخورده پیدا شد که قسمت های خیلی کمی از ان از بین رفته است و خوشبختانه اولین قسمت از نوشته های استرابون مروری بر چیزهایی است که دیگر جغرافیادانان چون هومر انجام داده بودند کار استرابون مثال دیگر از چیزی است که غالبا به صورت تجربه استاندارد در امده است اعلام یک مؤلف که چه چیزی تالیف کرده است در حقیقت یک جغرافیای جدید است کتاب جغرافیای استرابون  سرشار از نوشته های متقدمین وی می باشد او از دانش جغرافیای هومر با وسعت نظر دفاع می کند و نظرات هردوت را اغلب قبول نداشته است او سفرهای پی تیاس به شمال غرب اروپا را مردود می شمارد و همچنین مناطق سکونتی ارسطو را که توسط اراتوستن تعریف شده قبول دارد و بعد ادعا می کند که محدوده ی ممکن برای زندگی انسان به طرف استوا در عرض ۵/۱۲ درجه ی شمالی  قرار دارد که اصول و علت انرا بازگو نمی کند او همچنین محدوده ی شمالی زمین را برای زیست تا ۶۴۰ km  فاصله از دریای سیاه می داند او بالا ترین دما را در سراسر منطقه حاره مردود می شمارد محاسبه ی محیط کره ی زمین را که توسط پوسیدونیوس انجام شده را تایید میکند از طرف دیگر استرابون نیز توصیف درستی از سیل های نیل دارد و انها را به بارانهای سنگین اروپا –اتیوپی نسبت می دهد که ظاهرا دارای انگیزه های سیاسی بود ولی از هر فرصتی برای گرد اوری اطلاعات جغرافیایی استفاده می کرد استرابون می گفت : توسعه امپراتوری روم سبب وسعت یابی دانش جغرافیا شده است ولی معتقد بود که قاره های کشف نشده هنوز در ان سوی اقیانوس اطلس وجود دارد او اظهار داشت سواحل همواره بر اثر ابروبی یا فوران در تغییرند و احتمالا متلاشی شدنهای قسمت های زیرین زمین ممکن است روزی تنگه سوئز را شکافته و دو دریا را یکی کند کتاب جغرافیای او ۱۷ جلد بود که محفوظ مانده است این اثر عمدتا توصیف دایره المعارف گونه ایی از دنیای شناخته شده در زمینه ی تشریح تفاوتهای فرهنگی ، انواع حکومت ، شرایط طبیعی و اداب و رسوم نواحی مختلف است .
بطلمیوس :
ستاره شناس ، ریاضیدان و جغرافیدان معروف حوزه ی اسکندریه است که حدود قرن ۲ میلادی به کار مطالعه در حوزه ی اسکندریه مشغول بود این دانشمند در ناحیه ایی واقع در کنار رود نیل به دنیا امد که نامش منسوب به انجاست کتاب های او ” المجسطی” و “تحقیقات جغرافیایی” نام دارد در کتاب تحقیقات جغرافیایی معلومات موجود رد باره ی سطح کره ی زمین را خلاصه و جمع بندی کرده است این کتاب در قرن ۱۶ میلادی چندین بار تجدید چاپ شد و به زبانهای مختلف از جمله به عربی ترجمه شده است اطلاعات بطلمیوس در این کتاب عمدتا از اراتوستن ، استرابون و مارینوس است در عهد او امپراطوری روم به حد اکثر وسعت خود رسید لذا جهان شناخته شده ی او بسیار بزرگتر از گذشته بود نقشه ترسیمی بطلمیوس از این جهان که تا قرن ۱۸ میلادی مورد استفاده جهان گردان و سیاحان بود تمام سرزمینهای بین جبل الطارق و چین را نمایش می داد بطلمیوس منابع و سرچشمه های رود نیل را به خوبی توصیف کرده و معتقد بود که این رود از دو دریاچه که خط عرضی حدود ۲۱ درجه شمالی با هم تلاقی می کنند سرچشمه می گیرد که این فزض به حقیقت نزدیک است چرا که محل خروج دریاچه برت در خط عرضی مذکور است به نظر می رسد اطلاعات نسبتا دقیق او از نیل از تجار شرق افریقا کسب شده است نه از ساکنان مستقر در مجاورت رودخانه نیل در مورد اروپا نیز اطلاعات جغرافیایی او از جزایر بریتانیا و سرزمینهای جنوب دریای بالتیک  از اطلاعات قبلی دقیقتر بود زیرا موقعیت جزیره ی تول را در عرض ۶۳ درجه شمالی نزدیک جزایر شت لند تعیین کرده است همچنین وی نخستین کسی است که در جغرافیا واژه ی مدار و نصف النهار را به کار برده است و در نقشه هایش یک سطح کروی را روی یک سطح صاف با موقعیت ترسیم کرد .
جغرافیا از رنسانس تا قرن ۱۸ میلادی :
در این دوره یک نهضت علمی ادبی  که عمدتا بر احیای میراث فرهنگی یونانی –رومی استوار بود اغاز شد واز میان موضوعات جغرافیایی مورد اهتمام متفکران این دوره بیشتر موضوعات زیر بوده است :
۱ – پراکندگی خشکی ها و ابها در سطح زمین
۲ – رابطه انسان و طبیعت
۳ – ثبت نتایج اکتشافات بزرگ بر روی نقشه ها
به نظر جغرافیدانان تقسیم زمین به خشکی و اب مسئله مهمی است که از زمانهای باستان مطرح بوده است متفکران عصر رنسانس معتقد بودند که حجم دریاها هزار برابر حجم خشکی های اباد کره ی زمین است از جمله انها جان کالدریا و ابلار بودند که هر دو اعتقاد داشتند در نیم کره ی شمالی زمینهایی وجود دارند که اب انها را نپوشانده است ولی در نیم کره ی جنوبی این مسئله بر عکس است مرکاتور در سال ۱۵۶۹میلادی نظریه معروف تعادل را مطرح ساخته است که طبق ان میزان خشکی در دو نیم کره ی زمین متوازن و متعادل است این دیدگاه تا کشف قطب جنوب که توسط جیمز کوک که خطای نظریه تعادل را ثابت کرد تفوق و برتری داشت موضوع دیگری که ذهن بسیاری از اندیشمندان این عصر را به خود مشغول کرده بود ارتباط میان انسان و طبیعت از جمله انها  بودین  معتقد به جبر جغرافیایی بود و اینکه میان اب و هوا و اخلاق مردم رابطه وجود دارد و وی در کتاب جمهوری خود اظهار داشت که شکل جمهوری بایستی با ویژگی های گوناگون انسان مطابقت داشته باشد او ساکنین مناطق گرم جنوبی را مثال زد که دارای قدرت شناخت حق از باطل هستند ولی اخلاق انتقام جویانه ایی دارند در حالی که ساکنین مناطق معتدله باهوشتر از ساکنین شمال و پر کار تر از ان ساکنین جنوبی هستند و از تئانایی رهبری بالاتری برخوردارند منتسکویو مولف کتاب ” روح القوانین  ” که در قرن ۱۸ میلادی می زیست معتقد به جبر جغرافیایی و تاثیر اب و هوا بر اخلاقیات انسانی است و کوشید تا میان ویژگی های انسانی و طبیعت پیوندی بر قرار کند او از تاثیر دشت و کوه بر خلقیات انسانها و نظام سیاسی انها سخن گفت و میان دشتهای حاصلخیز و برپایی جوامع روستایی و اشرافی ارتباط بر قرار کرد و معتقد بود که دشت محل سکونت جنگ اوران است و لذا پایگاه و مرکز حکومتهای مستبد می شود ولی مملکت کوه نشینان دارای ارامش سیاسی است زیرا قوی و شجاع هستند به این ترتیب  نویسندگان واندیشمندان این دوره قبل از اینکه به بررسی زمین و محیط جغرافیایی جماعات بشری بپردازند بیشتر به بررسی خلقیات ملتها همت می گماشتند در مورد موضوع ثبت نتایج اکتشافات بر روی نقشه ها گفتنی است که انواعی از نقشه ها در قرن ۱۵ میلادی ترسیم شد که توپوگرافی کشورها را به تصویر کشانده و متکی به اطلاعات و توضیحات حاصله از نقشه های دریایی قدیمی بود از انجایی که مجاری رودخانه ها از راههای مهم داخلی برای مسافران و مکتشفان بود رسم تعیین مسیر ئ و جهت انها از مسلمات کارتوگرافی شناخته شد همچنین روش تصویری یا نشانه های برجسته در ترسیم ویژگی های توپوگرافی سطح متداول شد و بعضی از مبانی هندسی که مورد توجه و بررسی اختر شناسان بود و در نقشه های این دوره به کار گرفته شد در این دوره نقشه سازان می کوشیدند تا از جهان گردان عقب نمانند دانشگاه وین در اتریش محل تجمع پژوهشگران نجوم و اخترشناسی بود که جغرافیا را از دریچه شناخت نجوم مورد بررسی قرار دادند و موفق شدند که موقعیت های مختلف نقاط سطح زمین را بر روی نقشه ها مشخص کنند یکی دیگر از کشور های دانش پرور در این دوره هلند بود که با وجود جنگ با اسپانیا یکی از مراکز مهم علمی در جهان به شمار می امد سیمون استیون اولین کسی بود که موفق به ساخت نوعی کشتی بادی سریع شد و توانست در ناحیه ی فنلاندریک مکتب جغرافیایی ایجاد کند که در ان افرادی مانند مرکاتور تربیت یافتند مرکاتور توانست دستگاه جدید نقشه برداری دریایی را ابداع کند و بهترین کرات جغرافیایی اسمانی و زمینی را بسازد وی در سال ۱۵۵۰میلادی به سمت منجم و نقشه کش مخصوص دوک دوکلو انتخاب شد و دستگاه مخصوص تصویر را که نامش بر ان ثبت شد اختراع کرد کتاب معروف او ” نقشه های مرکاتور ” دارای اطلاعات وسیعی است که دریانوردی را تصحیح میکرد به این معنا که همه نصف النهارات را با یکدیگر موازی و همه مدارات رابا خطوط مستقیم و هر دو دسته خطوط را عمود بر یکدیگر نشان داد در سال ۱۵۸۵میلادی شروع به انتشار اطلس بزرگ خود کرد که در ان ۵۰ نقشه منطقه ایی با دقت بی سابقه ایی ترسیم شده بود و سراسر زمین را به صورتی که تاان زمان شناخته شده بود شرح داد او با همکاری دوستش ابراهام پرتلیموس جغرافیا را از انقیاد هزار ساله بطلمیوسی رها ساختند و به سبب خدمات این افراد بود که هلند تقریبا انحصار نقشه کشی را تا یک قرن حفظ کرد همچنین در این دوره یسوعیان همانقدر به علوم علاقه مند بودند که به مذهب و سیاست علاقه داشتند ماتینو ماتینی جغرافیادان یسوعی در سال ۱۶۵۰ میلادی کتاب اطلس چین خود را که حاوی کاملترین توصیفات جغرافیایی چین است منتشر کرد لویی چهاردهم پادشاه فرانسه نیز شش دانشمند یسوعی مذهب خود را با تجهیزات کامل برای ترسیم مجدد نقشه چین به ان دیار روانه کرد و انان در سال ۱۷۱۸ میلادی نقشه پهناوری در ۱۲۰ شیت از چین ، منچوری ، مغولستان و تبت کشیدند که تا دو قرن بعد اساس نقشه ها بود اعجاز نقشه نگاری این عصر نقشه ایی بود که جیوانی کاسینی و دستیارانش به قطر ۷ متر و ۳۰ سانتیمتر و با مرکب کشیدند و در ان نقاط مهم دنیا را دقیقا با طول و عرض جغرافیایی نشان داده بودند در این مقطع زمانی جغرافیدانان فرانسوی خدمات در خور توجهی به علم جغرافیا ارائه دادند در سال ۱۷۰۰ میلادی یکی از جغرافیدانان فرانسوی به نام گیلوم دلیسل نقشه های جهان نمای منحصر به فردی ترسیم کرد و با حذف اضافات نقشه های قبلی فقط انچه شناخته شده و واقعی بود را مورد تأکید قرار داد جغرافیدان فرانسوی دیگر جین پیکارت و جمعی از اختر شناسان
روش سه بعدی دقیقی را رایج کردند و نقشه های برجسته با خطوط مشخص فاصله ایی را ترسیم کردند اگر چه در قرون ۱۶ و۱۷ میلادی نقشه نگاری ناحیه ایی و کیهان نگاری توسعه بسیاری یافتند و اختر شناسی و جغرافیای عمومی هنوز با یکدیگر مخلوط بودند ولی پیشرفت های اولیه در جغرافیای المان نیز دیده شد جغرافیدان المانی پتروس اپیانوس اطلاعات بسیاری از نوشته های ریاضیدانان و جغرافیدانان از جمله والد سیمولر و جانز شونر اقتباس کردند ولی از الگوی بطلمیوسی در شناخت و تمییز جغرافیا از نقشه نگاری ناحیه ایی تبعیت کرد و چارچوب های خاصی را در کیهان نگاریش به کار گرفت همچنین اولین کتابهای علمی در جغرافیای انگلستان به احتمال زیاد دو کتاب جغرافیایی نانتیل کارپنتر است
وی بیشتر بر جنبه های عمومی و طبیعی جغرافیا تأکید داشت با این فرض که کیهان نگاری جغرافیا و ناحیه نگاری و توپوگرافی فقط در مقیاس از هم متفاوت می باشند وی به عنوان جغرافیدان روشن اندیشی در قرن ۱۷ میلادی در برابر جزمیت نظریه ی سیستمی خود را مطرح کرد بدین مضمون که مجموعه سیاره زمین به منزله یک نظام هماهنگ طبیعی با عناصر و بخش های مختلف دارای تعاملات است وی تجربه را منبع اصلی در اثبات واقعیت های جغرافیایی می دانست و به دنبال علت یابی انها بود وی شاید از اولین جغرافیدانان در تاریخ جغرافیاست که انسان را به عنوان یک عامل ویرانگر در ادبیات جغرافیا وارد کرده است در اواخر قرن ۱۷ مطالعه اثار یونانی در جغرافیا از سر گرفته شد اما روح تحقیق و بررسی کلاسیک همچنان احیا نشده بود رنسانس به عنوان یک حرکت مذهبی – فرهنگی  بیشتر در جهت حفظ اطلاعات و اثار گذشته و نه گسترش انها قرار داشت بدین ترتیب انتقال از جغرافیای قرون وسطی  به جغرافیای جدید به کندی صورت گرفت به تدریج دیدگاههای جدید در علم جغرافیا به اشکار شدن حدود و مرزهای جهان مسکون و غیر مسکون منجر شد و نیز تلاشهایی برای طبقه بندی اطلاعات و ترسیم انها با دقت بالا صورت گرفت که توسعه زیادی را در کارتوگرافی پدید اورد شیوه جدیدی که در طبقه بندی و تألیف اطلاعان قابل شناسایی به کار رفت در واقع پایان عصر سنت گرایی و اغاز دوره ی خرد گرایی و تجدد را نشان می دهد یکی از این اثار تحت عنوان  ” مقدمه ایی بر جغرافیای عمومی ” توسط کلاوریوس نویسنده المانی نوشته شد و در سال ۱۶۲۶منتشر شد که با یک مقدمه و گزارش از جغرافیای ریاضی اغاز می شود و سپس با توصیف منطقه ایی کشورهای جهان ادامه می یابد توصیفات جالب کلاوریوس با اشاره به زمینه های تاریخی اهمیت خاصی یافت و شیوه ایی که او در جغرافیای منطقه ایی پدید اورد تا مدتهای مدیدی متداول بود بیشترین تأثیر در پیشبرد افکار جغرافیایی را وارنیوس المانی داشت  او عمیقا کارهای کپرنیک ، کپلر و گالیله را مورد مطالعه و تأکید قرار داد و جغرافیا را به عنوان شاخه ایی از ریاضی تعریف کرد و انهایی را که جغرافیا را محدود به توصیف مناطق و کشورهای مختلف می کردند مورد سرزنش قرار می داد تقسیم بندی او از جغرافیای عمومی خود به سه بخش تقسیم می شد :
۱ – بخش مطلق یا طبیعی ( که در ان زمین به عنوان یک کل به همراه شکل ، اندازه و مجموعه شرایط طبیعی ان مورد بررسی قرار می گیرد )
۲ – بخش نسبی یا کیهانی ( که در ان زمین نسبت به سایر سیارات مورد توجه قرار می گیرد  )
۳ – بخش مقایسه ایی ( که در ان توصیفی کلی از زمین ، موقعیت نسبس مکانهای روی سطح زمین و ارتباط انها بایکدیگر ارائه می دهد ) .
عضویت
اطلاع از
guest

2 نظرات
پرامتیازترین
جدیدترین قدیمی‌ترین
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها
آش

عالی و به نظره من منطقی

آش

عالی و به نظره من منطقی