فرهنگ مشرق زمين باستان - جلد نخست مجموعه تاريخ و تمدن ويل دورانت

خود به دست آوردند. شاهان پارسي شاگرد ايشان بودند، و تا با آنان مشورت نمي‌كردند به كارهاي مهم بر نمي‌خاستند. مغان به چند طبقه قسمت مي‌شدند؛ طبقات بالا مردان حكيم بودند، و طبقات پايينتر به كارهاي غيبگويي و جادوگري و ستاره بيني و خوابگزاري مي‌پرداختند؛ كلمة انگليسي «magic» كه به معني جادوگري است، از نام آنان مشتق شده است. عناصر زردشتي دين پارسي سال به سال رو به زوال بود. گرچه در زمان سلسلة ساسانيان (226-651 ميلادي) اين دين از نو رونقي پيدا كرد، ظهور اسلام و حملة تركان به ايران بكلي آن را از ميان برد. اكنون آيين زردشتي، جز در ميان گروه اندكي در ايران، و نزديك نودهزار پارسيان هندوستان، در جاي ديگر ديده نمي‌شود. اين مردم باقيمانده، با كمال اخلاص، كتابهاي مقدس خود را حفظ مي‌كنند و به مطالعه و تحقيق در آنها مي‌پردازند؛ آتش و آب و خاك و باد را به عنوان چيزهاي مقدس ستايش مي‌كنند، و براي آنكه مردگانشان، با دفن‌شدن در زمين يا سوخته شدن در هوا، سبب پليدشدن خاك و هوا نشوند، آنها را در «دخمه‌ها» به اختيار مرغان شكاري مي‌گذارند. اين زردشتيان اخلاق عالي و سجاياي نيكو دارند، و خود گواه زنده‌اي هستند بر اينكه دين زردشتي چه تأثير بزرگي در تكامل تمدن نوع بشر داشته است.

vii – آداب و اخلاق پارسيان

قساوت و بزرگواري- قانون پاكيزگي- گناهان جسماني- دوشيزگان و مردان عزب- ازدواج- زنان- كودكان- نظر پارسيان در تعليم و تربيت

آنچه ماية شگفتي مي‌شود اين است كه مردم ماد و پارس، با وجود آن ديني كه داشتند، تا چه حد بيرحم بودند. بزرگترين شاه ايشان، داريوش اول، در كتيبة بيستون چنين مي‌گويد: «فرورتيش دستگير شد و او را نزد من آوردند. گوشها و بيني و زبان او را بريدم و چشمهاي او را درآوردم. او را در دربار من به غل و زنجير كردند تا همة مردم او را ببينند. بعد او را به اكباتان بردم و به دار آويختم… و اهورمزدا ياري خود را به من عطا كرد. به ارادة اهورمزدا قشون من بر قشوني كه از من برگشته بود پيروز شد و چيترتخم را گرفته نزد من آوردند. من گوشتها و بيني او را بريدم و چشمهاي او را بركندم. او را در دربار من در غل و زنجير داشتند، و تمام مردم او را ديدند. بعد به امر من در اربل او را مصلوب كردند.» داستانهايي كه پلوتارك، در سرگذشت اردشير دوم و حوادث اعدامي كه به فرمان وي صورت گرفته، نقل مي‌كند، نمونه‌هاي خونيني از اخلاق شاهان پارس را در دورة اخير آنان نشان مي‌دهد. بر كساني كه خيانت مي‌ورزيدند هيچ گونه رحمت و شفقتي روا نمي‌داشتند: اين گونه اشخاص، و پيشوايان ايشان را به دار مي‌آويختند. پيروانشان را چون بنده مي‌فروختند و شهرهاشان را چپاول مي‌كردند و پسرانشان را اخته مي‌ساختند، و دخترانشان را به اسيري مي‌بردند و مي‌فروختند. ولي عدالت و حق مقتضي آن نيست كه، در بارة يك ملت، تنها از اعمال و رفتار شاهان آن قضاوت شود؛ فضيلت چيزي نيست كه مانند اخبار تاريخي روايت شود، و نيكان و پاكان، مانند ملتهاي خوشبخت، تاريخي ندارند. حتي شاهان نيز، در پاره‌اي از

 

 

 

 

 

ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids