فرهنگ مشرق زمين باستان - جلد نخست مجموعه تاريخ و تمدن ويل دورانت

ديدن مي‌كرد، اشاره مي‌كرد كه پايتخت باستاني بنگال از حيث وسعت، جمعيت، و ثروت با لندن زمان او برابري مي‌كند؛ با كاخهايي بزرگتر از كاخهاي اروپا، و مرداني كه از هر فردي در لندن ثروتمندتر بودند. كلايو مي‌افزايد هند «كشوري است كه ثروت بي‌پاياني دارد.» پارلمنت بريتانيا كلايو را به اختلاس و ارتشا متهم كرد؛ مورد محاكمه قرار گرفت؛ ولي با دفاع زيركانة خويش تبرئه شد: وي نخست ثروتهايي را كه پيرامون خود در هند ديده بود وصف كرد، و توضيح داد كه چه شهرهاي ثروتمندي حاضر بودند به او رشوه دهند تا از تاراج حتمي در امان بمانند؛ چه صرافاني كه در دخمه‌هاي انباشته از جواهر و طلاي خود را گشودند و در اختيارش گذاشتند؛ آنگاه به سخنان خود چنين پايان داد كه : «من در اين لحظه از قناعتم در شگفتم».

ii – سازمان جامعه

سلطنت – قانون – قانون نامة مانو – تكامل نظام طبقاتي – ظهور برهمنان – امتيازات و قدرتهاي آنها – تعهدات آنها – در دفاع از طبقه

چون راهها كم و خراب بود و ارتباطات بدشواري انجام مي‌گرفت. تصرف هند آسانتر از اداره كردن آن بود. بنابر وضع جغرافيايي اين نيم قاره، چنين مقرر شد كه اين سرزمين، تا پيدا شدن راه‌آهن در آن، به شكل آميزه‌اي از ايالات مجزا باقي بماند. در چنين شرايطي، يك دولت فقط هنگامي مي‌توانست امنيت داشته باشد كه داراي ارتش شايسته‌اي باشد؛ و ارتش هم، در بحرانهاي كثيرالوقوع هند، نياز به رهبري خودكامه داشت كه در برابر بلاغت سياسي مصون بماند؛ پس طبيعي است كه آن شكل از حكومت كه در هند تحويل يافت، حكومت پادشاهي بود. هنگامي كه سلسله‌هاي بومي در هند حكومت مي‌كردند، مردم از آزادي زيادي برخوردار بودند: نيمي از اين آزادي معلول اجتماعات خودمختار روستاها و اصناف بازرگاني شهرها بود، و نيمي ديگر هم به خاطر محدوديتهايي كه اشرافيت برهمني بر قدرت شاه تحميل مي‌كرد. قوانين مانو، خود اگرچه بيشتر يك مجموعة اخلاق بود تا نظام قانون گذاري عملي، انديشه‌هاي اساسي هند را دربارة سلطنت بيان مي‌كند: به اين معنا كه سلطنت بايد به طور منصفانه نيرومند، پدروار، و خيرخواه تودة مردم باشد. فرمانروايان مسلمان كمتر از پيشينيان هندوي خود به اين آرمانها و نظارتها توجه مي‌كردند؛ اينان اقليتي كشورگشا بودند، و حكومتشان آشكارا تكيه بر برتري سلاحهايشان داشت. يكي از مورخان مسلمان صريحاً مي‌گويد: «ارتش منشأ و وسيلة حكومت است.» اكبر شاه از اين قاعده مستثنا بود، زيرا او اساساً متكي به پشتيباني و حسن نيت مردمي بود كه تحت استبداد ملايم و دلسوزانة او پيشرفت مي‌كردند. شايد در آن عصر، حكومت وي بهترين حكومت ممكن بود. عيب اساسي اين گونه

 

 

 

 

 

ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids