چون گرازي وحشي به تباه ساختن كشتزارهاي كالودون پرداخت، ملئاگروس، پسر اوينئوس شاه كالودون، به ياري پهلواناني مانند تسئوس و كاستور و پولوكس (پولوديوكس) و نستور و ياسون و نيز آتالانته زيباروي چابك پا به جنگ آن برخاست. گراز چند پهلوان را از پا درآورد، اما آتالانته آن را به تير زد، و ملئاگروس آن را به قتل رسانيد. آتالانته خواستگاران بسيار داشت. اما با هر خواستگاري شرط ميكرد كه اگر در دويدن از او پيش افتد، شوهر وي ميشود، و گرنه به هلاكت ميرسد. هيپومنس مسابقته را برد، زيرا در هنگام دويدن سيبهاي طلايي هسپريدس را رها كرد، و آتالانته چون به گرفتن آنها پرداخت، از هيپومنس عقب ماند. درباره عشق محرمانه ملئاگروس به آتالانته و مرگ غمانگيز او، رجوع شود به ((آتالانته در كالودون))، اثر سوينبورن.