خشن انجام داد. بفرمود كه آلكاندروس، هنگام غذا خوردن او، به خدمت بايستد. جوان، كه خلقي رك گو داشت، بدون ناله و شكايت، همه دستورها را پذيرفت و به كار بست و از اين راه فرصتي يافت تا نزد لوكورگوس بماند و دريابد كه وي، علاوه بر مهرباني و متانت، فوق العاده هوشيار و در صناعت خستگيناپذير است. در نتيجه، او كه از دشمنان لوكورگوس بود، در شمار غيورترين ستايندگان او درآمد و به دوستان و نزديكان خويش اعلام كرد كه لوكورگوس، آن گونه كه ايشان ميپنداشتند، فرومايه و بدسرشت نيست، بلكه مردي است بيهمتا در نرمخويي و نجابت.
بنابر روايات، لوكورگوس پس از وضع قوانين خود از هموطنانش پيمان گرفت كه پيش از بازگشت وي قوانين او را دستخوش تغيير نكنند. سپس به معبد دلفي رفت و از همه جهان كناره گرفت و خوردن را بر خويشتن حرام كرد، تا درگذشت. ((چنين ميپنداشت كه وظيفه يك سياستمدار آن است كه، اگر دست دهد، چنان كند كه مرگ او هم خدمتي به دولت محسوب شود.
4 - حكومت اسپارت
قوانين لوكورگوس در تاريخ به صورتي دقيق باقي نمانده است، و تشخيص اين نكته كه كدام يك از مواد قانونهاي اسپارت پيش از لوكورگوس وجود داشته است، كدام يك را او يا همعصران او وضع كرده، و كدام را پس از او افزودهاند، بسيار دشوار است. پلوتارك و پولوبيوس تاكيد ميكنند كه لوكورگوس زمينهاي اسپارت را به سي هزار قسمت متساوي بخش كرد و به هموطنانش واگذاشت. ولي از سخنان توسيديد بر ميآيد كه چنين تقسيمي هيچ گاه رخ نداد. چه بسا زمينهاي قديم دست نخورده ماند و اراضي جديدي كه فتح شده بود تقسيم شد. لوكورگوس، يا واضعان قوانيني كه بدو منسوبند، به شيوه كليستنس سيكوئوني و نيز همنام او كليستنس آتني، نظام اجتماعي را كه بر پايه خويشاوندي استوار بود مردود دانست و نظامي جديد براساس تقسيمات جغرافيايي برقرار كرد، و بدين وسيله قدرت خاندانهاي قديم را در هم شكست و اشرافيتي دامنه دارتر به وجود آورد. لوكورگوس، به قصد جلوگيري از پيشرفت طبقه سوداگر، كه در آرگوس، سيكوئون، كورنت، مگارا، و آتن تدريجا بر اشراف زميندار چيره ميشدند، كارهاي صنعتي و بازرگاني و مخصوصا وارد كردن و به كار بردن طلا و نقره را ممنوع كرد و فرمان داد كه سكه رايج را فقط با آهن بسازند.
لوكورگوس مصمم بود اسپارتيان (يعني شارمندان زميندار) را براي حكومت و جنگ آزاد بگذارد.
محافظه كاران قديمي پيوسته با تفاخر گفتهاند كه قوانين لوكورگوس بدان سبب مدتي دراز دوام آورده است كه هر سه نوع حكومت، يعني حكومت پادشاهي (مونارشي)، حكومت اشرافي (آريستوكراسي)، و حكومت مردم سالاري (دموكراسي) در آن سهيم بودند و هر يك
ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids