یونان باستان - جلد دوم کتاب "تاریخ و تمدن" اثر ویل دورانت

vi - مگارا

مگارا هم مثل كورنت شيفته طلا بود و مثل آن در بازرگاني پيشرفت كرد. مگارا در عين حال شاعر بزرگي داشت، و اشعار اين شاعر، اين شهر قديمي را چنان زنده نگاه داشت كه گويي انقلابات آن همين انقلابات دوره خودمان است. مگارا در مدخل پلوپونز واقع بود و در هر دو خليج آن، بندر داشت و، به سبب همين وضع جغرافيايي، ميتوانست با لشكرهاي مهاجم وارد مذاكره شود و از محمولات بازرگاني ماليات بگيرد.

در مگاراي كهن نه تنها بازرگاني رونق داشت، بلكه پارچهبافي نيز صنعتي درخشان بود و كارگران اين صنعت مردان و زناني بودند كه در آن زمان، به معني واقع كلمه، برده بودند. مگارا در قرون ششم و هفتم ق‌م، كه بر سر بازرگاني در برزخ كورنت، با شهر كورنت در كشمكش بود، به اوج عظمت خود رسيد و در فاصله ميان بيزانس (بوزانتيون) در كنار بوسفور، و مگارا هوبلايا در سيسيل، براي خويش كوچگاه‌هايي كه به منزله مراكز بازرگاني آن بود، ايجاد كرد. دارايي روز افزون شهر در دستهاي عده اندكي متمركز ميشد كه در گرد آوردن ثروت مهارت بيشتري داشتند. اكثر مردم بردگاني بينوا بودند كه در كنار اقليتي ثروتمند زندگي ميكردند. و سخن مصلحاني را كه زندگي بهتر و آسودهتري را به ايشان نويد ميدادند، جدي ميگرفتند.

در سال 630، تئاگنس تصميم گرفت كه ديكتاتور شود، پس بينوايان را ستود و ثروتمندان را سرزنش كرد و شورشيان گرسنه را به چراگاه‌هاي رمه داران توانگر كشانيد و موفق شد كه، از ميان مردم، يك دسته نگهبان تشكيل دهد. افراد اين دسته رفته رفته فزوني يافتند تا آنجا كه وي با كمك آنان حكومتي را كه بر سر كار بود، ساقط كرد، و خود مدت يك نسل در مگارا به حكومت پرداخت. در اين مدت، رعايا را آزاد و زورمندان را زبون كرد و هنرها را رواج بخشيد. اما، تقريبا به سال 600، ثروتمندان دست به قيام زدند و حكومت را از كف او بيرون آوردند. سپس براي بار سوم انقلابي درگرفت و دموكراسي را به بار آورد. پس، املاك اشراف بزرگ مصادره و خانه همه ثروتمندان تصرف شد. وامهاي مردم لغو، و مقرر شد همه ثروتمندان بهره‌هايي را كه در گذشته از بدهكاران خود دريافت كردهاند، به آنان بازگردانند.

تئوگنيس، شاعر مگارا، كه در جريان اين تحولات زنده بود، بتلخي درباره انقلابات شهر خود شعر سروده است، تو گويي درباره جنگهاي طبقاتي عصر ما شعر سروده است. به اتكاي اقوال خويش (چرا كه او تنها ماخذ ما در اين مورد است)، ميدانيم كه از يك خاندان اشرافي كهن برخاست و در آغاز از يك زندگي آسوده و رضايتبخش برخوردار بود. تئوگنيس راهنما، فيلسوف، و معشوق جواني به نام كورنوس بود; اين جوان يكي از رهبران حزب اشراف شد. تئوگنيس راهنماييهاي بسيار به كورنوس كرد و در مقابل، صرفا خواهان عشق او شد. تئوگنيس، مانند همه عشاق، از ناكاميها شكايت داشت و، در زيباترين شعر موجود خود،

 

 

 

 

 

ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids