یونان باستان - جلد دوم کتاب "تاریخ و تمدن" اثر ویل دورانت

بودند، زمام حكومت را در دست گرفتند. پس، توانگران را راندند و فرزندان توانگران را به محل خرمنكوبي بردند و لگدمال گاوان كردند و به هلاكت رسانيدند. اما توانگران بازگشتند و بار ديگر قدرت يافتند. آنگاه رهبران دموكراسي را قيراندود كردند و زنده سوزانيدند. اين شتر دم خانه همه كس خواهد خفت! در حدود سال 560 كه شاه ليديا، كرزوس، براي تحميل قدرت خود بر سواحل يوناني آسيا، از كنيدوس تا داردانل، آغاز كوشيدن كرد، ميلتوس از كمك به شهرهاي يوناني مجاور خودداري نمود و به ترتيب استقلال خود را حفظ كرد. اما، در سال 546، كوروش ليديا را گرفت و، بدون دشواري چنداني، شهرهاي يونيا را كه دچار نفاق و تفرقه شده بودند، به شاهنشاهي ايران پيوست. پس، عصر عظمت ميلتوس به پايان آمد. در تاريخ دولتها، علم و فلسفه هنگامي به دوره كمال خود ميرسد كه انحطاط جامعه آغاز شده باشد; به بيان ديگر، دانش منادي مرگ است.

2- پولوكراتس، جبار ساموس

در امتداد خليج ميلتوس، نزديك مصب رود ماياندروس، شهر ميانهحال موئوس و شهر نسبتا معروف پرينه قرار داشت. پرينه زادگاه بياس، كه يكي از حكيمان هفتگانه يونان باستان است، محسوب ميشود.

تعداد حكيمان هفتگانه، چنانكه هرميپوس ميگويد، به هفده ميرسد، زيرا اقوام متفاوت يوناني هر يك از اشخاص متفاوتي نام بردهاند. ولي نام طالس، سولون، بياس، پيتاكوس، پرياندروس، خيلون، و كلئوبولوس مورد وفاق عموم يونانيان است. همچنانكه هند به تقدس گرايش داشت و ايتالياي عصر رنسانس به نبوغ هنري اعتنا مينمود و امريكاي جوان امور اقتصادي را گرامي ميشمرد، يونان به خرد حرمت ميگذاشت.

پهلوانان يونان در شمار قديسان و يا هنرمندان يا ميليونرها نبودند، بلكه از اصحاب خرد به شمار ميرفتند، و معززترين خردمندان نيز دانشمندان نظري نبودند، بلكه مرداني بودند كه جدا خرد خود را در عمل اجتماعي مورد استفاده قرار ميدادند. از اين رو، سخنان اين مردان به صورت تكيه كلام خاص و عام در ميآمد و در مواردي بر كتيبه‌هاي معبد آپولون در شهر دلفي نگاشته ميشد. مردم خوش داشتند كه آن گفته‌ها را در زندگي روزانه خود به كار برند. چنين است گفته‌هاي بياس: بدبخترين مردم كسي است كه نداند بدبختي را چگونه تحمل كند. مردم بايد حيات خود را چنان نظام بخشند كه گويي هم عمري كوتاه دارند و هم دراز. ((دانش را بايد سخت دوست داشت، زيرا چيزي است كه جواني را به پيري ميرساند و از هر دارايي ديگر پايدارتر است.)) جزيره ساموس كه از حيث وسعت دومين جزيره يونيا بود، در باختر پرينه قرار داشت. پايتخت آن در سواحل جنوب خاوري واقع بود; چون مسافري پا به لنگرگاه مستحكم آن ميگذاشت و از كنار ناوگان سرخفام و معروف ساموس ميگذشت، شهر با رديفهاي

 

 

 

 

 

ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids