بلكه كششي است ميان دو عنصر كه هيچ يك بر ديگري فايق نيستند و هر دو، به حكم ضرورت، در فعاليتند درست همانند نوخواهي جواني و كهنه پرستي پيري. تنازع بقا ضرور است، زيرا بر اثر آن است كه بهتر از بدتر جدا ميشود. ((كشاكش، پدر همه و شهريار همه چيزهاست. برخي را بر ميگزيند تا به صورت خدايان درآيند، برخي را آدميان ميگرداند; بعضي را برده ميكند، و پارهاي را آزاد)) ]44[. اما، در پايان كار، ((كشاكش همانا عدالت است)) ]62[. رقابت افراد و جماعات و انواع و سازمانها و امپراطوريها برترين دادگاه طبيعت را ميآفريند، و از حكم اين دادگاه سرپيچي نميتوان.
بر روي هم، آثار هراكليتوس، كه اكنون يكصد و سي بند از آن براي ما مانده است، از سترگترين آثار فكري يونان است. مفهوم آتش آسماني به فلسفه رواقي رسيد. مفهوم اشتعال نهايي جهان، به وساطت رواقيون، به مسيحيت منتقل شد. مفهوم ((كلمه)) يا خرد طبيعت، در فلسفه فيلون و الاهيات مسيحي به صور كلمه الاهي، يا خرد متشخصي كه خدا به وسيله آن اشيا را ميآفريند و بر آنها سلطه ميورزد، درآمد و تا اندازهاي زمينه را براي پيدايش مفهوم كنوني ((قانون طبيعي)) هموار كرد. نظر هراكليتوس درباره فضيلت يا هنر اخلاقي، كه از هماهنگي فرد با طبيعت دست ميدهد، در نگرش اخلاقي رواقيان راه يافت. مفهوم وحدت اضداد در فلسفه هگل مورد تاكيد قرار گرفت. مفهوم تغيير، محور فلسفه برگسون گرديد. مفهوم ستيزه عمومي در نظريههاي داروين و سپنسر و نيچه داخل شد، و نيچه، بيست و چهار قرن پس از هراكليتوس، درست همانند او، مفهوم ستيزه را براي مخالفت با دموكراسي به كار برد.
از زندگي هراكليتوس تقريبا هيچ چيز نميدانيم. ولي ديوجانس لائرتيوس درباره مرگ او داستاني دارد; اين داستان، كه مورد تاييد هيچ كس نيست، نمودار نثر تلخي است كه چه بسار طومار شعر زندگي انساني را در مينوردد:
سرانجام كه مردم گريزي كامل عيار گشت، اوقاتش را در كوهها به گردش ميگذرانيد و با علفها و گياهان تغذيه ميكرد. بر اثر اين عادات، گرفتار بيماري استسقا شد. پس، به شهر بازگشت و به صورتي معمايي از پزشكان پرسيد كه آيا ميتوانند هواي مرطوب را به هواي خشك مبدل كنند.
چون ايشان سخن او را درنيافتند، خود را در طويله گاوان محبوس كرد و خويشتن را با سرگين گاوان پوشانيد، تا بلكه گرماي آن ماده رطوبت را تبخير و از او دور كنند. اما اين كار، او را سودي نبخشيد، و پس از هفتاد سال زندگي درگذشت.
4- آناكرئون، شاعر كولوفون
در چند كيلومتري شمال افسوس، شهر كولوفون مسافر را به خود ميخواند. نام آن ماخوذ از تپهاي بود كه شهر در دامنه آن قرار داشت. كسنوفانس، فيلسوف ضد دين، كه در سال 576
ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids