او روشن است، اين است كه اختري بود درخشانتر از آلكايوس، و از خود خاطراتي پرشور و لطيف و اشعاري آبدار باقي گذاشت. در يكي از قطعات بازمانده او، ملاحظه ميكنيم كه وي برستايندگان خود كه نميخواهند فرسودگي و مرگ او و اشعارش را بپذيرند، خرده ميگيرد:

فرزندان من، شما ميگوييد: ((اي ساپفوي عزيز، اي بهترين نوازنده چنگ خوش آواز و دلنشين، ما بر سر تو تاج افتخار مينهيم.)) شما با اين سخن خدايان هنر را آزرده ميكنيد. آيا نميدانيد كه پوست من از كهولت به چين افتاده و گيسوانم از سياهي به سفيدي گشته است ... مسلما همچنان كه شام پرستاره پس از بام سرخ پنجه فرا ميآيد و سياهي را بر سراسر زمين ميگسترد، مرگ نيز هر موجود زنده را دنبال ميكند و سرانجام گرفتارش ميسازد.

vi - امپراطوري شمالي

در قسمت شمالي لسبوس، شهر كوچك تندوس قرار دارد. اين شهر كه، به گفته برخي از جهانگردان قديم، زيباترين زنان يونان در آن پرورش يافتهاند، در مسير مهاجران يوناني و سر راه جزاير شمالي سپورادس، يعني يامبروس، لمنوس، و ساموتراس، واقع شده است. در حدود سال 560، مردم ميلتوس، براي دست يافتن بر داردانل، شهر آبودوس را كه هنوز باقي است، در ساحل جنوبي ساختند. از همينجا بود كه لئاندر (لياندروس) و بايرون به آب زدند و با شنا از تنگه گذشتند. باز در همينجا بود كه لشكر خشيارشا، به وسيله پلي كه از به هم پيوستن زورقها ساختند، از دريا عبور كرد. لامپساكوس، زادگاه اپيكور، كه كوچنشين مردم فوكايا گشت، در شرق اين شهر قرار دارد. در درياي مرمره دو مجمع الجزيره هست. يكي از آن دو پروكونسوس خوانده ميشود، و نام درياي مرمره به سبب وفور سنگ مرمر در اين مجمع الجزاير است. ديگري مجمع الجزاير آركتونسوس است كه مردم ميلتوس به سال 757 بندر بزرگ كوزيكوس را در دورترين نقطه جنوبي آن ايجاد كردند. در سرتاسر ساحل، شهرهاي يوناني يكي پس از ديگري بنا شدهاند: پانورموس، داسكوليون، آمپايا، كيوس، آستاكوس، و خالكدون. يونانيان به پيشروي خود ادامه دادند و، در جستجوي معادن و توسعه تجارت و تامين آذوقه، از تنگه بوسفور گذر كردند و خروسوپوليس و نيكوپوليس را بنياد نهادند. آنگاه، براي رسيدن به درياي سياه، راه خويش را از طرف ساحل جنوبي باز كردند و از هراكليا، پونتيكا، تيوم، و سينوپه گذشتند. استرابون شهر سينوپه را بدين گونه توصيف ميكند: شهري است آراسته به ميدان بزرگ و زمين ورزش و رواقهاي مسقف. اين شهر از هر لحاظ شايسته زادگاه حكيمي كلبي مسلك چون ديوجانس بود. پس از سينوپه، شهرهاي آميسوس، اوينوي، تريپوليس، و تراپزوس واقع شدهاند. تراپزوس همان شهري است كه سپاه ده هزار نفري گزنوفون وارد آن شدند و از مشاهده درياي محبوب خود، نعره شادي سر دادند. رخنه كردن يونانيان در اين ناحيه، كه گويا به وسيله ياسون آغاز و به وسيله قوم يونيايي دنبال شد، مردم شهرهاي تجارتي يونان را به تشكيل كوچگاه‌ها برانگيخت. يونانيان، به بركت كوچگاه‌ها، از جمعيت اضافي رستند و با