یونان باستان - جلد دوم کتاب "تاریخ و تمدن" اثر ویل دورانت

تئوفراستوس، جانشين فلسفي ارسطو، در كتاب ((شمايل)) خود برخي از آنها را ذكر كرده است، پابند بودند: ظاهرا اعتقاد به خرافات، نوعي ترس است در برابر قدرتهاي آسماني. ... خرافه پرست بايد، در آغاز روز، با آب ((نه چشمه)) خويشتن را بشويد و يك شاخه از برگ بو، كه در معبدي روييده باشد، در دهان بگذارد. اگر در سر راه به گربهاي برخورد، يا سه سنگ در راه ميافكند يا چندان در راه ميايستد تا كسي فرا رسد و پيش از او بگذرد. اگر ماري سرخ رنگ در خانه خويش ببيند از ديونوسوس ياري ميجويد، و اگر آن مار از نوع مارهاي مقدس باشد، فورا در همان نقطه حرمي براي آن ميسازد. سنگهاي همواري را كه در چهارراه‌ها ميگذارند با روغن تدهين ميكند و، پس از زانو زدن و دعا خواندن، به راه خود ميرود. هنگامي كه موش انبان غذاي او را بجود، نزد جادوگر ميرود و از او چاره ميجويد. اگر به او بگويند كه بايد انبان را براي تعمير نزد پاره دوز ببرد، از اين كار روي برمي تابد و به جاي آن، به مراسمي كه براي دفع شر به عمل ميآورند متوسل ميشود. ... اگر ديوانه يا مردي مصروع ببيند، بر خود ميلرزد و بر سينهاش آب دهان مياندازد.

يونانيان ساده دل به انواع گوناگون ديو باور داشتند و اين باور را به كودكان خود تلقين ميكردند. چه بسا كه مردم يك شهر حادثهاي مانند توليد يك انسان يا حيوان عجيب الخلقه را به فال بد ميگرفتند و دست از كار خود ميكشيدند. ايام را به سعد و نحس تقسيم ميكردند، و در ايام نحس عروسي نميكردند، محكمه تشكيل نميدادند، و به هيچ كار مهمي دست نميزدند. يك عطسه يا لغزش مختصر سبب انصراف آنان از كاري كه در پيش داشتند ميشد. يك كسوف يا خسوف جزئي حركت لشكرها را متوقف و آتش جنگ را موقتا خاموش ميكرد. براي بعضي از مردم نيروي عجيبي قايل ميشدند و ميگفتند كه اينان ميتوانند هر كه را بخواهند، دچار مصيبت كنند. خشم پدر و نوميدي گدا سبب لعن و نفرين ميشد، و مردم از لعن و نفرين سخت ميترسيدند. جادوگري رواج داشت. به گمان ساده دلان، جادوگران ميتوانستند نيروي تناسل را بيفزايند، يا برعكس، مرد يا زني را كاملا عقيم كنند. اين موهومات سبب شد كه افلاطون، در كتاب ((نواميس))، جادوگري را مستحق كيفر داند. سحر و جادو از ابداعات متاخر نيست، بلكه سابقهاي كهن دارد. ((مديا)) اثر اوريپيد و ((سيمايتا)) اثر تئوكريتوس از وجود جادوگران خالي نيستند، و اين ميرساند كه موهومپرستي يكي از نيرومندترين پديده‌هاي تاريخ بشر است و در همه مراحل تمدن، بدون اندك تغييري، دوام آورده است.

vi - وخشها (غيبگويان)

يونانيان، كه در جهاني پر از نيروهاي لاهوتي و غيرطبيعي زندگاني ميكردند، چنين ميپنداشتند كه حوادث زندگي بستگي به اراده شياطين و ارواح و خدايان دارد. پس، براي آگاهي از اراده خدايان و شياطين و ارواح، به غيبگويان، ستاره شماران، خوابگزاران، وخشها، و غيره متوسل ميشدند و درباره زندگي خود با آنان مشورت ميكردند. گاهي ستاره شماران و

 

 

 

 

 

ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids