یونان باستان - جلد دوم کتاب "تاریخ و تمدن" اثر ویل دورانت

مورون بزرگ، در دوران پيري خويش، او را به كارگاه خود ميبرد. هنگامي كه دخترك جامه از تن به در ميكند، پيكرتراش پير ريش و موي سپيد خويش را فراموش ميكند و همه دارايي خويش را، در ازاي يك شب، به او تقديم ميدارد، ولي دخترك لبخندي زده، شانه‌هاي گرد خويش را بالا مياندازد و پيكرتراش پير را بيپيكر گذارده، ميرود; سحرگاه روز بعد، مورون كه در آتش نوجواني دوباره خويش ميسوزد موي را آراسته، ريش را تراشيده، جامه گلگون بر تن ميكند، كمربند طلايي بر كمر ميبندد، زنجيري زرين بر گردن ميافكند، و در همه انگشتان خويش انگشتري ميكند; سپس بر گونه‌ها غازه ماليده، جامه و تن را عطرآگين ساخته، به سراغ لائيس ميرود و عشق خويش را بر او عرضه ميدارد. دخترك، كه او را از وراي دگرگونيهايش باز ميشناسد، چنين ميگويد: ((اي دوست بينوا، تو از من چيزي ميخواهي كه آن را ديروز از پدرت دريغ داشتم.)) لائيس ثروتي گران مياندوزد، لكن وصال خويش را از عشاق فقير، اما صاحب جمال، دريغ نميدارد. دموستن زشتروي خواستار وصال او ميشود، ولي دخترك بر يك شب خود ده هزار دراخما نرخ ميگذارد، و دموستن را در دم به سوي تقوا بازگشت ميدهد; از آريستيپوس دولتمند چندان مال ميستاند كه خدمتكار او بيمناك ميگردد; ولي چون دوست دارد كه فلاسفه را در پيش پاي خود به زانو ببيند، خود را در ازاي مبلغي ناچيز به ديوجانس مسكين تسليم ميكند. وي همه دارايي خويش را براي معابد و بناهاي عمومي و در راه دوستان خويش صرف ميكند و عاقبت به سرنوشت اقران و امثال خويش دچار، و به فقر و تنگدستي ايام جواني باز ميگردد، ولي تا پايان عمر بردبارانه به كار خويش ادامه ميدهد. چون در ميگذرد، او را در آرامگاهي چنان پرشكوه جاي ميدهند كه گويي بزرگترين فاتحي بوده است كه در يونان زاده شده است.

vii - دوستي يوناني

سازش فحشا و فلسفه عجيب است، لكن اقراري كه بدون شرمندگي درباره انحرافهاي جنسي بيان ميشود عجيبتر است. رقيب عمده روسپيان ممتاز، پسر بچگان آتني هستند. روسپياني كه از اين وضع، تا اعماق وجود خود، رنجيده خاطر شدهاند، پي در پي اخطار ميكنند كه عشق به همجنس كاري است شنيع و ضد اخلاق. بازرگانان پسران خوبروي وارد ميكنند و آنان را به كساني كه بيش از ديگران پول بدهند ميفروشند. كار اين كودكان، تا هنگامي كه طراوتي دارند، ارضاي شهوت خريداران است، و بعد به غلامي آنان در ميآيند. اشرافزادگان مخنث شهر، شهوت مردان سالدار را بر ميانگيزند و ارضا ميكنند; تنها عده قليلي از مردان آتن اين عمل را زشت ميشمارند. براي اين گونه امور جنسي در اسپارت نيز چون آتن قيد و بندي در كار نيست. آلكمان، در وقت خوش آمد گفتن به چند تن از دختران، آنان را ((زيبا پسران مونث)) ميخواند. قوانين آتن كساني را كه با همجنسان خود روابط جنسي برقرار كنند از حقوق سياسي محروم ميكند. ولي عقايد عمومي اين عمل را با شوخ طبعي خاصي ميپذيرد; مردم اسپارت و كرت آن را ننگ نميشمرند. در تب، اين عمل يكي از مباني پرارج تشكيلات نظامي و مايه شجاعت به شمار ميرود. هارموديوس و آريستوگيتون، قاتلان پادشاه مستبد، كه يادشان هميشه در خاطر مردمان يونان زنده است، دلدادگان يكديگرند. آلكيبيادس، كه در عصر خود محبوبترين مردان آتن است،

 

 

 

 

 

ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids