رقابت شديدي كه بين او و زئوكسيس موجود بود به يك مسابقه علني و عمومي منجر گرديد. زئوكسيس خوشه انگوري را چنان طبيعي نقاشي كرده بود كه پرندگان قصد خوردن آن ميكردند، داوران مسابقه، از اين جهت، سخت در شگفت بودند; زئوكسيس، كه پيروزي خود را مسلم ميدانست، از پارهاسيوس خواست كه وي نيز از روي نقاشي خود پرده به يك سو زند; ولي همان دم معلوم شد كه پرده نيز قسمتي از همان تصوير است. زئوكسيس، كه خود فريب خورده بود، با خوشخويي به شكست خويش اعتراف كرد. ولي اين شكست از قدر و شهرت او هيچ نكاست، و در كروتونا پذيرفت كه تصوير هلنه را براي معبد هرا ترسيم كند، مشروط به آنكه پنج تن از زيباترين زنان آن شهر، عريان، در مقابلش قرار گيرند تا او از آن ميان، زيباترين عضو هر يك را برگزيند و، از تركيب آنها، دومين الاهه زيبايي را پديد آورد. وي با قلم خويش پنلوپه را نيز حيات نو داد. اما خود او تصويري را كه از يك ورزشكار كشيده بود، بيش از آثار ديگرش ميپسنديد; وي در زير آن نوشته بود كه، براي مردم يونان، انتقاد از آثار من آسانتر است تا برابري كردن با من. همه مردم يونان از خودپسندي او شادمان بودند و درباره او به همان اندازه سخن ميگفتند كه در باب هر درامنويس يا سياستمدار يا سردار جنگي. كساني كه از وي شهرت بيشتر داشتند، تنها ورزشكاراني بودند كه در مسابقات عمومي به اخذ جايزه نايل شده بودند.

iii - استادان حجاري و پيكرتراشي

1 - روشها

مع هذا نبوغ مردم آتن، كه شكل را بيش از رنگ دوست ميداشت، چنانكه شايسته بود با هنر نقاشي آشنايي نيافت. و حتي در نقاشي عصر طلايي نيز (اگر بتوان از روي مسموعات داوري كرد) بيشتر به مطالعه خطوط و طرحهاي زندگي ميپرداخت تا به ادراك حسي رنگهاي آن. مردم يونان به حجاري و پيكرتراشي التفات بيشتري داشتند; خانه‌ها و معابد و مقابر خود را با مجسمه‌هاي كوچكي از گل پخته ميساختند; خدايان خود را در صورت مجسمه‌هاي سنگي عبادت ميكردند; و مقابر مردگان را با الواح سنگي منقوش مشخص ميداشتند. اين الواح از همه آثار هنري يونان فراوانتر و در عين حال دل انگيزترند; سازندگان آنها صنعتگراني ساده بودند كه بر حسب عادت به كار خود ادامه ميدادند و موضوع هميشگي خود را، كه عبارت بود از جدا شدن زندگان از مردگان، در حال سكوت و با دستهاي بر هم نهاده هزارها بار تكرار ميكردند. ولي اين موضوع خود شايسته آن است كه پي در پي تكرار شود، زيرا خويشتنداري نهفته در هنر كلاسيك را به بهترين وجه آشكار ميسازد و حتي به كساني كه روح رمانتيك دارند نشان ميدهد كه احساسات و عواطف انساني

لوح جدا شدن زندگان از مردگان، موزه آتن،