خطوط به شرايط معين، هيچ كس، حتي از مصريان، به پايه من نرسيده است.)) وي چهار كتاب در هندسه نوشت و براي تعيين مساحت مخروط و هرم قواعدي عرضه داشت; از اين روي، ميتوان ادعاي او را قابل بخشايش دانست. بر روي هم، يونانيان به همان ميزان كه در رياضيات ناتوان بودند، در هندسه قدرت فراوان داشتند، و اين علم حتي در هنرشان نيز دخالت موثر و اساسي يافته بود. اشكال هندسي زينت بخش معماري و سفالگري بود، و در بناي پارتنون نسبتها و خميدگيها همه از روي اصول هندسي معين ميشد.
ii - آناكساگوراس
در اعتلاي عصر پريكلس، قانون آتن ستارهشناسي را تحريم كرد، و اين بخشي از نزاع علم و دين بود.
در آكراگاس، امپدوكلس اعلام داشت كه نور مدتي وقت ميگيرد تا از نقطهاي به نقطه ديگر رود. در الئا، پارمنيدس از كرويت زمين سخن گفت و آن را به پنج منقطه تقسيم كرد، و نشان داد كه هميشه بخش روشن ماه رو به خورشيد دارد. در تب، فيلولائوس، كه از پيروان فيثاغورس بود، گفت كه زمين مركز كاينات نيست و تنها يكي از چندين سيارهاي است كه به دور ((آتش مركزي)) در گردشند. لئوكيپوس، شاگرد فيلولائوس، پيدايش ستارگان را معلول احتراق و تمركز موادي ميدانست كه ((در حركت دايره وار گرداب كيهاني)) به سوي هم كشيده شدهاند. در آبدرا، ذيمقراطيس، كه شاگرد لئوكيپوس و پژوهنده علوم بابليان بود، چنين عقيده داشت كه كهكشان از ستارگان كوچك بيشمار پديد آمده است، و تاريخ فلكي را تصادم ادواري و انهدام جهانهاي نامعدود ميدانست. در خيوس، اوينوپيدس انحراف منطقهالبروج را دريافت.a در قرن پنجم، تقريبا در همه مستعمرات يونان، بي آنكه ابزار و وسايل تحقيقات علمي موجود باشد، پيشرفت علوم شگفتانگيز بود.
ولي هنگامي كه آناكساگوراس در آتن به كار علم پرداخت، دوستي پريكلس را به همان اندازه مشوق خود يافت كه نظر مجلس و افكار عمومي را با بحث و تحقيق آزادانه مخالف ميديد. وي به سال 480، در بيست سالگي، از كلازومناي به آتن آمده بود و، بر اثر تعليمات آناكسيمنس، چنان شيفته افلاك و ستارگان گرديده بود كه يك بار در جواب كسي كه از او درباره غايت هستي سوال كرده بود، چنين گفت: ((تحقيق در ماهيت خورشيد و ماه و آسمان.)) آناكساگوراس مكنتي را كه از پدر خويش به ارث برده بود ناديده گرفت و به ترسيم نقشه زمين و آسمان پرداخت. در نتيجه اين كار، هنگامي كه روشنفكران آتن كتاب در باب طبيعت او را بزرگترين كتاب قرن ميخواندند، او خود در نهايت فقر زندگي ميگذراند.
اين كتاب ادامه سنن و افكار مكتب يونيايي بود. در اينجا، آناكساگوراس ميگفت كه جهان در اصل انبوه درهمي از تخمههاي گوناگون، و به صورت مادهاي لطيف بوده است كه عقل محيطي يا نوئوس در آن تاثير كرده، و به اصل حيات و حركت انساني شبيه و وابسته
ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids