یونان باستان - جلد دوم کتاب "تاریخ و تمدن" اثر ویل دورانت

شوق آتشين درك اسرار و آرزوي شهود قوانين و نحوه خلقت و هدف جهان با هم يكي ميشوند.

زيرا اي آديمانتوس، آن كه افكارش در وجود واقعي متمركز است، مجال ندارد كه به امور مردمان بنگرد يا در نزاع با ايشان گرفتار حسادت يا دشمني گردد. چشم او هميشه متوجه اصول ثابت و تغييرناپذيري است كه مزاحم يكديگر نميشوند، بلكه با نظم خاصي طبق عقل و منطق به جلو پيش ميروند، از اينهاست كه تقليد ميكند، و بر مبناي آنهاست كه زندگي خود را قالب ميريزد.

5- معمار مدينه

فاضله با اين وجود، افلاطون علاقهمند به امور بشر است. براي خود روياي اجتماعي يا اجتماعي رويايي در سر ميپروراند، اجتماعي كه در آن فساد رخنه نكرده و از فقر و ظلم و جنگ خبري نيست. از دستهبنديهاي شديد سياسي آتن منزجر است: ((نزاع و دشمني و نفرت و سوظن هميشه حكمفرماست.)) مانند هر نجيبزادهاي از حكومت مستبدانه ثروتمندان بيزار است: ((سرمايه داران، كه انگار نه انگار آنهايي را كه به ذلت و تباهي كشاندهاند ميبينند، نيششان، يعني پولشان، را به تن هر بيدفاعي فرو ميكنند و چندين برابر اصل نفع ميبرند، و بدين ترتيب تعداد گدايان و تهي كيسه گان را در كشور زياد ميكنند،)) و ((بعد از اينكه فقرا دشمنان خود را مغلوب كردند و عدهاي را كشتند و عدهاي ديگر را تبعيد نمودند و بقيه را به طور مساوي در آزادي و قدرت سهيم كردند، دموكراسي به وجود ميآيد.)) آزاديخواهان نيز مانند دولتمندان تو زرد از آب در ميآيند، و چون عده شان زياد است، با استفاده از راي خود، از بيت المال به مردم اعانه ميبخشند و مقامات و مناصب را به خود اختصاص ميدهند، و آن قدر در حق اكثريت مداهنه ميكنند و تملق ايشان را ميگويند كه دموكراسي به هرج و مرج بدل ميشود، موازين تحتالشعاع مردمان پست قرار ميگيرد، و قواعد رفتاري با گستاخي و ناسزاگويي به خشونت ميگرايد. همان طور كه به دنبال پول رفتن ديوانهوار حكومت متنفذان را بر هم ميزند، افراط در آزادي نيز دموكراسي را ضايع ميسازد.

سقراط: در چنين وضعي، هرج و مرج رشد ميكند و به داخل خانه مردم رسوخ مينمايد و بالاخره به شيوع ميان حيوانات و مسموم كردن آنها منتهي ميشود. ... پدر عادت ميكند كه به سطح پسرانش پايين بيايد ... و فرزندان خود را همسطح پدران ميدانند، و ترس از والدين و شرم از ميان ميرود. ... استاد تملق شاگردان خود را ميگويد و از آنها ميترسد، و شاگردان استادان و معلمان خود را تحقير ميكنند. ... پير و جوان يكي ميشوند، و جوان همسطح پير قرار ميگيرد و در سخن و عمل ادعاي رقابت با او ميكند. و پير مردان... از جوانان تقليد ميكنند. نبايد فراموش كنم كه از آزادي و برابري مردان و زنان در ارتباط با هم نيز سخن بگويم. ... درست است، اسبان و خران نيز مانند آزاد مردان... داراي حقوق و شخصيت مساوي خواهند شد. ...

شكوفه آزادي از هر گوشه و كنار سر بر ميآورد.

 

 

 

 

 

ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids