یونان باستان - جلد دوم کتاب "تاریخ و تمدن" اثر ویل دورانت

يك صفت در وي سرآمد بود: جاهطلبي. در جواني از فتوحات فيليپ به دوستان شكايت ميكرد كه ((پدرم، قبل از اينكه ما آماده شويم، همه كارها را كرده است و كار مهمي براي ما نخواهد گذاشت.)) براي احراز موفقيت، هر مسئوليتي را ميپذيرفت و با هر خطري رو به رو ميشد. در خايرونيا اولين مردي بود كه به دسته مقدس تبيها حمله برد. در گرانيكوس از هيچ عملي دريغ نكرد، و به قول خودش ((اشتياق به روبه رو شدن با خطر)) او را ميكشاند. در مقابل اين كشش معمولا چنان تسليم ميشد و منظره و صداي ميدان جنگ او را چنان سست و بيخود ميكرد كه وظايف و مسئوليتهاي مقام سرداري را فراموش ميكرد و با سر به هر جا كه جنگ مغلوبهتر بود ميتاخت. بارها سربازانش از ترس از دست دادن او به التماس ميافتادند كه به پشت جبهه برگردد. اسكندر سردار بزرگي نبود، بلكه سرباز دليري بود كه پشتكار لجوجانهاش او را به پيش ميبرد و، به سبب بي اعتنايي بچگانهاي كه داشت، فتوحات غيرممكن نصيبش ميشد. اسكندر به سربازان الهام ميبخشيد و احتمالا سردارانش، كه مردان قادري بودند، بقيه امور يعني تشكيلات و تربيت سربازان و تاكتيك و استراتژي را اداره ميكردند. او سربازان خود را با قوه تصور و آتش خطابتي كه هرگز در مدرسه نياموخته بود، و آمادگي و صميميتي كه در سهم بردن از سختيها و رنجهاي آنها نشان ميداد، به پيش ميبرد.

بدون شك، وي حكمراني توانا بود: بر سرزمينهايي كه غلبه كرده بود با مهرباني و ثبات قدم حكم ميراند، نسبت به قراردادهايي كه با فرماندهان و شهرها ميبست وفادار بود، و هرگز متحمل جور و ستم ايادي خويش بر ملل زيردست نميشد. در تمام هيجانات و آشوب لشكركشيها يك هدف بيشتر در افق افكارش نداشت، كه حتي مرگ هم نتوانست بر آن غلبه كند: متحد ساختن دنياي شرق مديترانه به صورت يك دنياي فرهنگي واحد، زير لواي تمدن گسترش يابنده يونان.

ii - به سوي افتخار

چون اسكندر بر تخت نشست، خود را فرمانفرماي امپراطوري متزلزلي يافت. قبايل شمالي تراكيا و ايلوريا بر او شوريدند; آيتوليا، آكارنانيا، فوكيس، اليس، و آرگوليس تابعيت خود را منكر شدند; اهالي آمبراسيا پادگان مقدوني را بيرون كردند; و اردشير سوم به خود ميباليد كه قتل فيليپ طبق نقشه او بوده و ديگر خطري از جانب جوان ناپخته بيست سالهاي كه بر تخت نشسته متوجه ايران نيست. چون خبر پر از سرور مرگ فيليپ به آتن رسيد، دموستن جامه ضيافت در بر كرد، تاج گلي بر سر گذارد، و در مجلس آتن پيشنهاد كرد كه تاج افتخاري به پاوسانياس، قاتل فيليپ، داده شود. در داخل مقدونيه بيش از ده دسته مختلف عليه جان شاه جوان توطئه كردند.

 

 

 

 

 

ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids