یونان باستان - جلد دوم کتاب "تاریخ و تمدن" اثر ویل دورانت

كودكان است بلكه نحوه بيان آن را مقياس قرار ميدادند. آنچه در آثار مناندروس مايه لذت معنوي يونانيان ميشد سبك روان و سليس و افكاري بود كه در طنز او جمع بود. در تصوير صحنه‌هاي عادي زندگي به قدري مهارت داشت كه آريستوفانس بيزانسي سوال ميكند: ((اي مناندروس! اي زندگي! كدام يك از ديگري تقليد كردهايد)) به نظر مناندروس در دنيايي كه همه چيز به دست سربازان افتاده، تنها كاري كه شخص ميتواند بكند اين است كه تماشاگري اغماضگر و خارج از جريان باشد. زن را موجودي ضعيف الراي و خودبين ميداند، ولي در عين حال قبول دارد كه داشتن همسري معمولي نعمتي است. در نمايشنامه ((داوران)) تا حدودي اين فرضيه را كه موازين اخلاقي براي زن و مرد جداست رد ميكند; و البته يكي از نمايشنامه‌هايش درباره فاحشه با فضيلتي است كه، مانند ((مادام كامليا))ي آلكساندر دوما، مردي را كه دوست ميدارد رد ميكند تا او با زني كه منافع بيشتري عايدش ميكند ازدواج كند. جملاتي كه امروز ضرب المثل شده، در آثار او فراوان است، مانند: ((مصاحب بد باعث فساد رفتار ميگردد)) (اين عبارت را بولس حواري نقل كرده است)، يا ((وجدان دليرترين مردان را جبون ميسازد.)) بعضي سرودن جمله مشهور ترنتيوس را كه ميگويد: ((من انسانم و هر چه را كه انساني است از خودم بيگانه نميدانم)) به او نسبت ميدهند. گاهي نيز در كلمات وي گوهر شاهواري از بصيرت و فرزانگي يافت ميشود، مثلا: ((هر چه ميميرد به علت عامل فسادي است كه در خود آن است; تمام گزندها از درون است; يا مانند اين شعر نوعيش كه از مرگ زودرس او خبر ميدهد: آنان را كه خدايان دوست ميدارند، در جواني ميميرند; خوشبخت كسي است كه چون نمايش بزرگ آفتاب و ستارگان، اقيانوسها، و رعد و برق را ديد شتاب كند و تا سينهاش آماج تيرهاي بلا نگشته به خانه و ابديت باز گردد.

اي پارمنو، زندگي چه كوتاه باشد و چه دراز تو روزي خوشتر از آنچه هست نخواهي ديد.

پس اين اقامت چند روزه خود را چنين پندار كه گويي به نمايش يا مهماني آمدهاي، زيرا هر چه زمان به سرعت بيشتر سپري شود، زودتر به بستر و استراحت خود باز خواهي گشت، و آسوده و فارغ از دشمن نيرومند به ماواي ابدي خواهي شتافت، ليكن آنكه دير بپايد، بار زندگي دراز بر دوش، خسته و مانده در راه از پاي در خواهد ماند و دشمنان كه زاييده آشفتگي تلخ روزگارند به او ستم خواهند كرد.

اين است سرنوشت شوم كسي كه مرگ دير به سراغش رود.

iv - تئوكريتوس

چون فيلمون مرد (262). كمدي يونان، و تا حد نسبتا زيادي ادبيات آتن نيز، با او درگذشت. تئاتر رونق يافت، ولي شاهكاري به وجود نياورد كه زبان يادانش آن را سزاوار نگاهداشتن بداند. تكرار كمديهاي قديمي، يعني نمايشهاي مناندروس و فيلمون، بيشتر از نمايشنامه‌هاي جديد مشتري

 

 

 

 

 

ساير بخش ها : | تاريخ تمدن باستان | دانلود کتاب هاي تاريخيpdf | چهره هاي ماندگار مشاهير جهان | تاريخ العصر القديم للحضارة العالم و الثقافات | ثبت لينک رايگان | دايرکتوري سايت ايراني | لينکدوني | اساطير افسانه باستان | انجمن تاريخ ما | Eski antic calture uygl?k | ancient history civilization | دکتر علي شريعتي | ايران باستان | مصر باستان | تاريخ يونان باستان | اهرام مصر باستان | ancient Egypt History | ancient Egypt photo | ancient pyramids | ancient mesopotamia | ancient تاريخ | ancient Egypt pyramids